-
شباهتها
1391/03/03 01:37
ادمهای بودن که عاشق هم بودن و بهم نرسیدن و بعضی هاش هم رسیدین. بعضی افراد دچار عشق یک طرفه شدن و عمرشون رو هدر دادن. راه و رسم عاشقها با هم فرقی نمی کنه فقط ادمهاش فرق می کنن.
-
سربازی
1391/02/28 12:52
سال سوم متوسطه بود ، مدیر نا محترم نا عزیزمون Cd اورد که مربوط به سربازی بود ، من اون سال تصمیم گرفتم اصلا پشت کنکوری نمونم و سربازی که اصلا ! ولی سرنوشت یک چیز دیگه ای برام کنار گذاشت ، پشت کنکوری شدم ، حال نوبت اونه که بگم دارم یواش یواش راهی سربازی می شم. به نظر خودم بهترین راه هستش چون من تو دو سال اخر فقط تصمیمات...
-
زندگی
1391/02/24 14:46
مدتی هست می خوام تغییر کنم ! دیروز اتفاقی افتاد که باعث شد تصمیم بگیرم یهو خودمو تغییر بدم . هیچ وقت علاقه ای نداشتم کسی رو بخاطر کاری که انجام میده دوست خودم قرار بدم و از اون به عنوان وسیله استفاده کنم . ولی همیشه دیگران منو وسیله کردن ، خسته شدم ، همه فقط می خوان با من نیاز خودشون رو رفع کنند و هر وقت هم به من...
-
مادر
1391/02/22 20:24
مادر ای پاره تنم / نفسم یار غمم همه عالم به فدای رخ تو / رخ چون لاله ی تو صاحب هر دو جهانی مادر / سرور شیر زنانی مادر هرچه دارم از عشق،همه تقدیم تو باد / جان من نیز به فدای دل رنگین تو باد عاشق زلف پریشان تو ام مادر من / بنده ی حرم نفس های تو ام مادر من تو مپندار که از دل بروی مادر من / بخدا جان به رهت می نهم ای مادر...
-
فقط یک کلمه
1391/02/19 20:00
تو پیاده رو راه می رفتم دو تا دختر هم از کنارم رد می شدند ، یکی از دخترا گفت : ساعتت چنده ؟ می خواستم کل دق و دلیمو ، فقط با یک کلمه سرش خالی کنم . گفتم خوب نیست ، دختره حالش گرفته میشه ! # خودش ساعت داشت فقط می خواست ارتباط بر قرار کنه ، الان پشیمان چرا اون یک کلمه رو بهش نگفتم.
-
خودم و خودم
1391/02/18 21:02
دیگه برام هیچی مهم نیست ، دیگه دوست ندارم به کسی کمک کنم و با کسی باشم . زندگیمو کردم هیچ ، هیچی که اخرش پوچ هم نیست. # خود کرده را تدبیر نیست.
-
کی خوبه ؟
1391/02/16 16:05
وقتی از خونه خارج می شم تا مرکز شهر هزاران نفر از تنوع و نژادهای مختلف میشه دید پسرهای که ریش گذاشتن و دختر های که چادر سر کردن و بعضی ها هم نه چادر و نه ریش دارند. چند روز پیش که می خواستم برم بیرون یک صحنه ای دیدم که ... ، دختری رو دیدم که چادر ملی پوشیده بود و یک پارچه هم انداخته بود روی صورتش مثل 40-30 سال پیش !...
-
فرهاد بد بخت !
1391/02/16 04:40
شیرین ! شیرین ! بعد از ۱۰ سال بالاخره کوه را کندم ، نگاهش کن ئه اون کوه رو نگفته بودم که احمق ! منظورم بغلیش بود {مکالمه شیرین و فرهاد – دقایقی قبل از سکته زدن فرهاد}